درباره وبلاگ یه لحظاتی هستن که به زور خودشون رو بین ثانیه های زندگی جا دادن خیلی خیلی کوتاهن ولی توشون احساسات نامتعارفی رو ناخواسته تجربه می کنیم و اگه تاثیر اون احساسات دوامی داشته باشه شاید به این واقعیت مبهوت کننده پی ببریم که کائنات با همه ی دنگ و فنگش از ازل به هدف رخ دادن اون لحظه ی غریب هستی رو لبیک گفته ! ولی افسوس که اغلب با گذر اون لحظه اون احساس هم فراموش می شه ... موضوعات آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان عبور
سوختن در زمستان تنهایی هر روز یاد روز های شیدایی هر شب .
پیک های غرقه ی در خون پیاپی کشمکش های آویختن به جنون باز هم .
عشقبازی گوش و طعنه های سنگینت هر دم اشتیاقم به ناگفته های رنگینت بی انتها ...
گوش دادن به نجوای ساکت مرگ بی صبرانه مثل آخرین زرد برگ در پایان . نظرات شما عزیزان:
این نقاشی های توی وبلاگت رو خودت می کشی ؟ تا حالا شاعر نقاش ندیده بودم !
شعرهات که معرکه اس ، اگه نقاشی ها رو هم خودت می کشی دیگه حرفی واسه گفتن نیست ، وبلاگ قشنگی داری ، موفق باشی reza garmei
ساعت9:07---7 آذر 1392
salam.behet tabrik migam besiar matne ghashangie be hamrahe naghashie ziba
شنبه 2 آذر 1398برچسب:, :: 9:28 :: نويسنده : آیلین معتقدی
|